!!بازم خـط خـطی کردم این منـه لعنتـی
به آیینه که نگاه میکنم یه دختر بهم زل میزنه و اشک میریزه ..انگار دیوونست ، از ته سیاهی چشماش صدای زجه میاد ..زجه ی یه دختر . چقدر شبیه صدای منه ! شک دارم زنده باشه نفساشو از بین استخونای کج سینم حس میکنم بوی مردگی میده .. خس خس افکارش دیوونم کرده ، زل میزنم به چشماش و از ته دل میخندم مثل یه زجه ! از ترس پشتم تیر میکشه دستاش داره میلرزه ! ازش دور میشم اما هنوز کنارمه صدای نفسای لعنتیش تو گوشمه ! راه نفسشو با دستام گرفتم ..داره زجه میزنه دیگه دستاش نمیلرزه ! سردیه تنشو حس میکنم ، اینجا هیچکس نیست ؛ من تنهام ، همه مردن .. از ترس پشتم میلرزه ! اینجا هیچکس نیست من تنهام ..تنها !
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:48 نویسنده باران |

مرگ حقه .. حق گرفتنیه ، اما خود کشی گناهه؟
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:34 نویسنده باران |

بدبختی اینه ک دغدغه هامونم مثه ادم نیس ... خرکیه !
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:27 نویسنده باران |

هیچ چیز مهم نیس .. هیچ چیز قشنگ نیس .. هیچ کدام ما مهم نیستیم دیگر ! ه ی چ کدام م ا مهم نیستیییم دیگر..
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:23 نویسنده باران |

ﺁﻧﻪ ! ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻏﺮﻳﺒﺎﻧﻪ ﻱ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﻭﻗﺘﻲ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﭼﺸﻤﻬﺎﻳﺖ ؛ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﻪ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ ! ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﺒﻬﻢ ﻛﻮﺩﻛﻴﺖ.. ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻌﺼﻮﻣﺎﻧﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﺖ ! ﺁﻳﺎ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻲ ؟ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﺠﻮﻡ ﺩﺭﺩﻫﺎ ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎﻳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻴﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ ﻣﻼ‌ﻝ ﺁﻭﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ.. ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺯﻻ‌ﻟﻲ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻧﻘﺮﻩ ﺍﻱ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻧﻪ ! اکنون امده ام تا دست هایت را به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری.. و در ابی بیکران مهربانی ها به پرواز دارآیی ! اینک آنه ، شکفتن و سبز شدن در انتظار توست..در انتظار تو !
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:19 نویسنده باران |

روزم مبارک...
روز من كه حداقل واسه عروسك بچگيام كلي مادری كردم |:
برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 18:9 نویسنده باران |