!!بازم خـط خـطی کردم این منـه لعنتـی
|
|
فاحشه کسی هست که در زندگی اش از همخوابی با بزغاله
نگذشته است، اما قصد دارد با دختر باکره ازدواج کند (صادق هدایت)
نظرات شما عزیزان:
بازم بیاید وبلاگم...دوست دارم بدونم طرز فکر من درسته یا اشتباه....دوستم نداشتید عب نداره...
پاسخ: باشه گاهی اوقات میام وبتون با تفکرتون اشناشم دلفین
![]() ساعت13:03---9 خرداد 1392
دخترکی بود اسیرپدری عیاش . . شبی از خانه فرارکردو به شاه پناه برد شاه دخترک را به دست شیخ داد تا از او مراقبت کند شیخ شب اول به دخترتجاوز کرد ، دخترک ازخانه ی شیخ گریخت و به جنگل پناه برد . درجنگل اسیر 4 پسر مست شد. ماجرا را براشون تعریف کرد . پسرا بهش گفتن برو توی چادر بخواب تا ما بیایم . . دخترک ازترس اینکه چه بلایی قراره سرش بیاد ، درحال گریه ، خوابش برد وقتی صبح ازخواب بیدارشد ، دید 4تا لحاف رویش گذاشتند . . ازچادر بیرون شد و دید چارتاپسر بیرون ازچادر از سرما جان داده اند . . پس روانه شهر شد وقتی به دروازه شهر رسید فریاد زد: ای جماعت روزی اگر از قضا حاکم این شهر شدم ، خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد* وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد * تا نگویند که مستان زخدا بی خبرند...
برچسبها: |